love
Don’t go for looks , they can deceive Don’t go for wealth , even that fades away Go for sum1 who makes u , smile becoz only a smile makes a dark day seem bright دنبال نگاه ها نرو ، ممکنه فریبت بدن دنبال ثروت نرو ، چون حتی ثروت هم یه روزی نا پدید میشه دنبال کسی برو که باعث میشه لبخند بزنی ، چون فقط یه لبخنده که میتونه باعث بشه یه روز خیلی تاریک، کاملا روشن به نظر بیاد
این روزها همه از تو تن میخواهند کسی دل نمیخواهد شریک جنسی خواهان زیاد دارد باور کن....... این روزها هوای رابطه ها تاریک است...
این بزرگ شدنم را.... این فاصله گرفتن از کودکی ام را.... دلتنگم دلتنگ بی بهانه خندیدن هایم و خسته از این همه بهانه که چشم هایم را خیس می کنند...
خنده من از گریه غم انگیز تر است ... کارم از گریه گذشته است که به آن می خندم قتی چشات هوای گریه داره دلم گرفته بدجوری ............ ای کاش پدرم اینجابود........ ای کاش......دوستدارم پدر ای ساعت های زندگیم که هرروزم باتومیگذشت کنارم باش مثل روزهایی که باتومینشستم گفتگومیکردم همیشه خجالت میکشیدم ببوسمت چه اشتباهی کردم دلم میخواست همیشه واسه هر سورپرایز و خندت بغلت میکردم هرکسی روبیشتردوست داری زودتردلتومیشکنه اونی که فکرنمیکنی آتیش به قلبت میزنه !! نامردی را در حد مردانگی انجام دهند
از هجوم نغمه اي بشكافت گور مغز من امشب: مرده اي را جان به رگ ها ريخت، پاشد از جا در ميان سايه و روشن، بانگ زد بر من: مرا پنداشتي مرده و به خاك روزهاي رفته بسپرده؟ ليك پندار تو بيهوده است: پيكر من مرگ را از خويش مي راند. سرگذشت من به زهر لحظه هاي تلخ آلوده است. من به هر فرصت كه يابم بر تو مي تازم. شادي ات را با عذاب آلوده مي سازم. با خيالت مي دهم پيوند تصويري كه قرارت را كند در رنگ خود نابود. درد را با لذت آميزد، در تپش هايت فرو ريزد. نقش هاي رفته را باز آورد با خود غبار آلود. مرده لب بر بسته بود. چشم مي لغزيد بر يك سرح شوم. مي تراويد از تن من درد. نغمه مي آورد بر مغزم هجوم. http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTYJFV1jkEZweepO_8iZQFybzB7aYgvuM7G0Jpa5XKWiclrJfv79F5XOgwq بیا خواسته ی من بیا به آغوشم طوری که دیگه ازهم جدا نشیم بیا و با من یکی شو هرلحظه کمبودتو حس میکنم زندکی منو به کجا میبره ؟ کاملادرعشق گم شدم احساسی ناآشناوغریب درمن بیدارشده احساسی دارم که قبلانداشتم امروز.کمی به عشق من اعتمادکن هر دم ازعمرمی رود نفسی چون نگه میکنم نمانده کسی ای که پنجاه رفت و درخوابی مگراین پنج روزدریابی خجل آنکس که رفت و کارنساخت کوس رحلت زدند و بارنساخت عمر.برف است و آفتاب تموز اندکی مانده"خواجه غره هنوز هرکه آمدعمارتی نوساخت رفت ومنزل به دیگری پرداخت برگ عیشی بگورخویش فرست کس نیارد ز پس توپیش فرست ای تهیدست رفته دربازار ترسمت برنیاوری دستار دلسوخته ی شقاوت دوران بود مانند کویر تشنه ی باران بود همبازی ابرهای بی تاب غروب مهتابی جلوه های کوهستان بود
ندانستم که فرجامش به هجران و جدایی بود
تو گفتی با تو می مانم سرود عشق می خوانم
ولی آواز و شعر تو سرود بی وفایی بود
تو یار و یاورم بودی تو تنها باورم بودی
تو جام و ساغرم بودی ولی عشقت خدایی بود
من از هجر تو ای نازم چگونه با دلم سازم؟
پس از تو سوز و آوازم نوای بی نوایی بود
چه ایامی به بیماری - چه شبهایی به بیداری
کبوترهای فکر من به عشق تو هوایی بود
غم تو دلم قد دو صد هزاره
نمی تونم غم تو رو ببینم
شادی برام گل توی شوره زار
شادی برام گل توی شوره زار
بیا بریم به شهر آشنایی
پا بذاریم رو قهر و رو جدایی
ما نباید مثل دو تا غریبه
باز بخونیم آواز بی وفایی
باز بخونیم آواز بی وفایی
نذار دل عاشق من تو حسرتت بمیره
بیا که مرغ آرزو دوباره جون بگیره
تو میدونی تنهاترین تنهای این زمونه
دل منه که روز و شب به عشق تو اسیره
وقتی چشات هوای گریه داره
غم تو دلم قد دو صد هزاره
نمی تونم غم تو رو ببینم
شادی برام گل توی شوره زار
شادی برام گل توی شوره زار
بیا بریم به شهر آشنایی
پا بذاریم رو قهر و رو جدایی
ما نباید مثل دو تا غریبه
باز بخونیم آواز بی وفایی
باز بخونیم آواز بی وفایی
نذار دل عاشق من تو حسرتت بمیره
بیا که مرغ آرزو دوباره جون بگیره
تو میدونی تنهاترین تنهای این زمونه
دل منه که روز و شب به عشق تو اسیره
نذار دل عاشق من تو حسرتت بمیره
بیا که مرغ آرزو دوباره جون بگیره
تو میدونی تنهاترین تنهای این زمونه
دل منه که روز و شب به عشق تو اسیره
Power By:
LoxBlog.Com |